استارتاپ ناب روشی برای توسعه کسبوکارها و محصولات است که بر بازخورد مشتری، تکرار و کارایی تمرکز دارد. با جمعآوری دادهها در اسرع وقت، یک کسبوکار میتواند به سرعت بفهمد که آیا محصول آنها قابل دوام است یا نه، و اگر نه، چرا.
استارتاپ ناب چیست؟
در روش استارتاپ ناب، کسبوکارها به سرعت سادهترین نسخه محصول خود را توسعه میدهند، عملکرد آن را با مصرفکنندگان هدف خود آزمایش میکنند و بر اساس نتایج، نتیجهگیری مبتنی بر شواهد میگیرند. آنها سپس با یک نسخه جدید، آزمایش و چرخه توسعه را تکرار می کنند.
یک استارتاپ ناب بر شناسایی دقیق و برآورده کردن نیازهای مشتریان خود تمرکز میکند، سپس نسبت به آن نیازها برای شکل دادن به کسب و کار یا محصول خود عمل میکند. این رویکرد انعطافپذیر، راهاندازی محصولات ناموفق را به حداقل میرساند، چرخههای توسعه را کوتاه میکند و زمان و هزینههای تلف شده را کاهش میدهد.
چرا استارتاپ ناب؟
در بازارهای پرشتاب امروزی، تعداد کمی از شرکت ها می توانند زمان و پول خود را برای سرمایه گذاری هایی که ممکن است موفق نباشند هدر دهند. رویکرد سنتی صرف ماه ها یا سال ها منابع برای راه اندازی یک محصول کاملاً تحقق یافته که ممکن است نیازهای مشتری را برآورده نکند، به طور فزاینده ای پرخطر است.
به لطف یک فرآیند تکرار سریع و ساده، استارتآپهای ناب میتوانند ریسک مالی خود را با امتحان طیف گستردهای از ایدهها و محصولات به حداقل برسانند.
چگونه ناب باشیم
باید روی روش هایی کار کرد تا به طور سیستماتیک ضایعات در هر مرحله از تولید، فروش و پس از فروش شناسایی شود. با این اوصاف، کاهش یا حذف تمام بخشهای تلفشده، چه زمان، چه هزینه یا منابع، مهم است.
“هر فعالیتی که به یادگیری و درک مشتریان کمک نمی کند نوعی اتلاف است.” اریک ریس
- قبل از راه اندازی محصول خود، به جای نوشتن یک گزارش طولانی (طرح کسب و کار)، از Canvas برای ساخت مدل کسب و کار خود استفاده کنید. این بوم نشان می دهد که چگونه شرکت برای مشتریان خود ارزش ایجاد می کند.
- شما قرار است فرضیه های خود را با توسعه مشتری آزمایش کنید. قرار است با کاربران، خریداران و شرکای بالقوه صحبت کنید تا نظر آنها را در مورد هر یک و همه عناصر مدل کسب و کار دریافت کنید. برای بدست آوردن آن، MVP خود را ساخته اید.
- شما در نهایت توسعه چابک را اتخاذ خواهید کرد، جایی که هیچ اتلاف وقت یا منابعی وجود ندارد، زیرا محصول به روشی تکراری توسعه مییابد.
توجه داشته باشید که همه چیز در مورد تعامل با مشتریان شما، آزمایش فرضیه ها و تکرار در طول فرآیند است و همه اینها قبل از عرضه محصول در بازار.
مفاهیم و اصول در روش استارتاپ ناب
بسازید، اندازه بگیرید، یاد بگیرید
حلقه Build, Measure, Learn سه مرحله اصلی روش راه اندازی ناب را توصیف می کند. ابتدا، یک نسخه “پیش نویس” از محصول برای آزمایش یک فرضیه (مرحله ساخت) طراحی شده است. سپس واکنش ها و بازخورد گروهی از مشتریان هدف جمع آوری می شود (مرحله اندازه گیری). در نهایت، این بازخورد تجزیه و تحلیل می شود تا مشخص شود چه چیزی در مورد محصول کار می کند، و چه چیزی باید تغییر کند (مرحله یادگیری). ساختن mvp در واقع روشی برای استفاده از این چرخه است.
حداقل محصول قابل پذیرش (MVP)
استارتآپهای ناب با توسعه حداقل محصول قابل پذیرش شروع میشوند. این محصول در ساده ترین حالت خود است و فقط ویژگی های لازم برای آزمایش اینکه آیا نیازهای مشتری را برآورده می کند یا خیر را دارد.
با آزمایش عملکرد MVP با مشتریان بالقوه، یک استارتاپ ناب میتواند ارزیابی کند که آیا محصول پیشنهادی آنها بدون صرف زمان و هزینه برای توسعه کامل آن، احتمالاً موفق خواهد شد یا خیر.
چرخش/ pivot
معمولاً برخی از فرضیههایی که یک کسبوکار بر اساس آنها بنا شده است نادرست هستند؛ شاید یک رویکرد برای محصول قبلی کارآمد باشد، اما برای مخاطب هدف شما کارساز نیست. به جای تسلیم شدن، یک استارتاپ ناب حرکت می کند، تشخیص می دهد که چه چیزی در تلاش قبلی اشتباه بوده، تغییر می دهد و دوباره تلاش می کند. انعطاف پذیری کلید اصلی استارتاپ ناب است.
کارآفرینان همه جا هستند
هرکسی که صاحب یک کسب و کار باشد، از آرایشگاه گرفته تا شرکت تولید فیلم، می تواند یک کارآفرین در نظر گرفته شود. مفهوم استارتاپ ناب برای هر فردی که صاحب یک استارتآپ است و آن را اداره میکند صدق میکند. یک سرمایه گذاری ناب راه حلی برای هرکسی است که مشتاق به حداقل رساندن استفاده از منابع و زمان است.
کارآفرینی مدیریت است
استارتاپ یک موسسه است نه یک محصول. از این رو نیاز به مدیریت تخصصی دارد. مدیریت ممکن است به اندازه یک شرکت مستقر با یک مدل ثابت مبتنی بر پروتکل نباشد. با این حال، تا زمانی که ریسکها سنجیده میشوند، مالکان باید همچنان به رویدادهای دشوار واکنش نشان دهند، سرمایهگذاران را مدیریت کنند و به کارکنان اجازه دهند کاوش کنند.
معیارهای عملی/ Actionable metrics
هدف معیارهای عملی ارائه یک ارزیابی منطقی و عینی از محرکهای کلیدی یک کسبوکار است؛ استارتآپهای ناب با استفاده از معیارهای عملی، انتخابهای آگاهانهای را با ایجاد تصویری واضح از اینکه چه چیزی در مورد محصولشان کار میکند و چه چیزی کار نمیکند، انجام میدهند.
یادگیری معتبر
استارتاپها برای ساختن محصول، پول درآوردن یا خدمت به مشتریان وجود ندارند. آنها وجود دارند تا یاد بگیرند که چگونه یک کسب و کار پایدار ایجاد کنند. شرکت های ناب از یادگیری تایید شده برای ایجاد یک مدل تجاری مناسب استفاده می کنند. این مستلزم اجرای آزمایش ها، جمع آوری یافته ها و تصمیم گیری در مورد داده ها است.
حسابداری نوآور:
بله، شما همچنین باید روی چیزهای خسته کننده تمرکز کنید: چگونه پیشرفت را اندازه گیری کنید، چگونه اهداف تعیین کنید، چگونه کار را اولویت بندی کنید. این امر مستلزم نوع جدیدی از حسابداری است، مخصوص استارتاپ ها.
تست تقسیم (A/B-Test)
در صورت امکان، بیش از یک نسخه از محصول را در بازار موجود کنید. به این ترتیب، بازخوردی در مورد نحوه واکنش مشتریان به مدل های مختلف محصول دارید. از واکنش به این احتمالات مختلف، ممکن است یاد بگیرید که کاربر چه چیزی را ترجیح می دهد.
تفاوت رویکرد استارتاپ ناب و سنتی:
رویکرد استارتاپ ناب
- به شما امکان می دهد محصولی را بر اساس خواسته های بازار توسعه دهید
- از یادگیری معتبر برای تعیین علاقه مشتری استفاده می کند
- بر معیارهایی مانند محبوبیت محصول و ارزش مادام العمر مشتری تمرکز می کند
- برای ارزیابی واکنشی که مشتریان نسبت به محصول دارند، کار خود را با حداقل محصول بادوام شروع می کند
- آزمایش به جای پایبندی به یک برنامه سخت پسند است
رویکرد استارتاپ سنتی
- با ایجاد یک طرح تجاری گسترده شروع می شود که به عنوان یک ساختار سفت و سخت برای چند سال آینده استفاده می شود
- شامل پیش بینی های مالی
- شامل ایجاد محصولات به صورت مخفیانه است که در آن فقط کارمندان و سرمایه گذاران ایده ای در مورد محصول دارند
- طرح کسب و کار برای به دست آوردن بودجه از سرمایه گذاران فرشته یا شرکت های VC استفاده می شود
معایب:
در حالی که استارتاپ های ناب اغلب موفق تر از توسعه محصول سنتی و برنامه ریزی شده هستند، مدیریت آنها نیز می تواند چالش برانگیز تر باشد.
- ماهیت انعطاف پذیر روش استارتاپ ناب گاهی اوقات می تواند برنامه ریزی، بودجه بندی و بازاریابی را پیچیده کند. شناسایی و نظرسنجی گروههای هدف در طول فرآیند نیز میتواند دشوار و پرهزینه باشد.
- بهعلاوه، استارتاپ ناب برای هر سرمایهگذاری مناسب نیست؛ همه محصولات را نمیتوان سریع توسعه داد، بهویژه آنهایی که باید استانداردهای ایمنی و کیفیت را رعایت کنند. برخی از شرکتها نیز ممکن است نیاز داشته باشند از نمایش محصولات به مشتریان قبل از اتمام و پرداخت آنها اجتناب کنند.
مثال:
شرکت جنرال الکتریک
در سال 2013، جنرال الکتریک یک برنامه داخلی به نام FastWorks را بر اساس روش استارتاپ ناب تأسیس کرد. این تیم کوچک موظف شد یک MVP را در 3 ماه یا کمتر توسعه دهد و محصول را به طور کامل در 12 ماه توسعه دهد. آنها آزمایش MVP خود را تنها پس از 1 ماه شروع کردند و جنرال الکتریک به طور کلی اکنون به جای طراحی مجدد 5 ساله پشت درهای بسته، در چرخه های تکرار 1 ساله با بازخورد مشتری برنامه ریزی می کند.
اوبر
اوبر به عنوان یک ایده ساده شروع شد؛ اگر بتوانید تنها با چند ضربه روی تلفن خود با تاکسی تماس بگیرید، چه؟ به جای صرف زمان و هزینه برای ساختن یک پلتفرم و نیروی کار کامل، این سرویس تنها با 3 ماشین در نیویورک راه اندازی شد. این آزمایش موفقیت آمیز بود و آنها از داده هایی که جمع آوری کردند برای راه اندازی در سانفرانسیسکو استفاده کردند. اوبر به تکرار استفاده از بازخورد پایگاه کاربری در حال گسترش خود، ادامه داد و اکنون در سراسر جهان فعالیت می کند.
سخن آخر:
اگر در حال توسعه یک محصول جدید هستید، مدل کسب و کار Lean Startup می تواند به شما کمک کند هوشمندتر کار کنید، نه سخت تر؛ برای ارائه محصولی که مشکلات واقعی مشتریان را حل می کند.